۷/۰۸/۱۳۸۸

مقدمه ای بر تاریخ آزربایجان باستان


نخستین اجتماعات، اقوام، دولتها و تمدنهای منطقه
تاریخ باستان آزربایجان همچون تاریخ باستان منطقه شامل دو دوره می باشد
دوران پیش از تاریخ
دوران تاریخی
ما در این نوشته در خصوص دوران پیش از تاریخ آزربایجان کمتر سخن خواهیم راند. چرا که دوران مذکور در پرتو پژوهشهای دانشمندان آزربایجان شمالی تا اندازه ای روشن گشته است
هدف ما در این اثر پرتو افکندن بر زوایای تاریک دوران تاریخی آزربایجان در حد امکان است. بدین منظور اجمالاً به تاریخ اقوام قدیم منطقه شرق نزدیک نظری افکنده و از اجتماعات، اقوام و تمدنهای نخستین منطقه شخن رانده و خواهیم کوشید تا دوران باستان آزربایجان را در ارتباط با این اقوام و تمدنها مورد بررسی قرار دهیم
بررسی های گسترده علمی ثابت نموده که آریائیان از 900 سال پیش از میلاد به منطقه شرق نزدیک درآمده اند. ندرتاً به نظر برخی مورخان این اقوام از 1400 سال پیش از میلاد به خاور نزدیک و میانه از جمله فلات ایران سرازیر شده اند و جریان این سرازیری تا 600 سال پیش از میلاد یعنی به مدت 800 سال ادامه یافته است.
برخی پژوهشگران تاریخ باستان نیز برآنند که آریائیان اول بار 200 سال قبل از میلاد به این منطقه از جمله فلات ایران درآمده، لیکن در میان ساکنان محلی و بومی منطقه مستحیل شده واز بین رفته اند. آریائیان بار دوم در 900 سال ق.م ضمن مهاجرتهای بزرگتر به منطقه سرازیر و این بار بر ساکنان بومی چیره شده و برخی نواحی منطقه را که برای سکونت مناسب بود تصرف کرده اند.
لیکن باید گفت که شخن راندن از نژاد آریایی و یا اقوام هند اروپایی زبان در سالهای پیش از آغاز سده نهم قبل از میلاد در منطقه و به تبع آن در فلات ایران و آزربایجان بی معنی است، چرا که موج سرازیری آریائیان به این منطقه از همین تاریخ آغاز گشته است.
در این صورت برآورندگان نخستین دولتها و تمدنهای شرق نزدیک، پیش از ورود آریائیان به این ناحیه، چه کسانی بوده اند؟ به گواهی تاریخ نخستین اقوامی که به این منطقه درآمده، تمدن و دولتی پدید آوره اند سومریان، اکدیان، کاسیان، هوریان، یهودیان، هیت ها، فینیقیان، کوتیان، لولوبیان، ماننایان و ... بوده اند
تاریخ نگاران و زبان شناسان در نتیجه پژوهشهای اخیر به این نتیجه کلی رسیده اند که اقوام ساکن منطقه مزبور در فاصله هزاره های چهارم تا دوم ق.م به لحاظ قومی و زبانی به دو گروه منقسم بوده اند
اقوام التصافی زبان شامل: سومریان، ایلامیان، هیتی ها، کاسیان، لولوبیان، اورارتوئیان و ماننایان و 
اقوام سامی زبان شامل: یهودیان، فینیقیان، آشوریان، کلدانیان و اکدیان و
از میان اقوام مذبور، در نوشته آینده توضیحاتی درباره تاریخ و تمدن اقوامی که با تاریخ آرزبایجان کهن مربوط بوده اند و نیز چگونگی این ارتباط ارائه خواهم داد

۷/۰۷/۱۳۸۸

منابع تاریخی


برای بررسی و شناخت هر حادثه تاریخی منابع زیر مورد استفاده قرار می گیرد
نوشته ها و کتیبه های متعلق به اشخاص معاصر رویداد مزبور
آثار و مدارک تاریخی اعم از زیر خاکی و غیره
نتایج بررسیها و آثار تاریخ نگارانی که معاصر رویداد مزبور نبوده اند
از میان منابع مذکور مهمترین منبع در پژوهش تاریخ تقریباً چهار هزار ساله آزربایجان تا ظهور اسلام، آن آثار، تالیفات و کتیبه هایی هستند که یا به بطور تصادفی و یا در نتیجه حفریات علمی و مستقیماً از اراضی آزربایجان بدست آمده اند. منظور از این منابع، کتب تاریخی، آثار ادبی و هنری و کتیبه هایی است که مقارن با حادثه، یا حوادث تاریخی مشخصی تحریر یافته و بطور مستقیم درباره حوادث مربوطه و زبان معمول آن دوره اطلاعاتی بدست می دهند. این منابع همچنین شامل بناها، آثار هنری، ظروف و دیگر آثاری است که در مورد تمدن، شیئه زندگی ،هنر، سطح علم، جهان بینی، پیشه و ... انسانهای معاصر رویداد مورد نظر اطلاعاتی مستند ارائه نماید
این نوع منابع، نخستین مدارک قطعی و اصلی و بی چون و چرا در بررسی هر حادثه تاریخی از جمله تاریخ آزربایجان است و هیچکدام از منابع دیگر قادر به رد و ابطال آنها نیستند. لیکن با کمال تاسف باید گفت که عجالتاً آثار اندکی از این گونه منابع که اساسی ترین وسیله شناخت تاریخ پیش ازاسلام ما می باشند در دست است.
متاسفانه تاکنون در اراضی ای که جز قلمرو ماننا-ماد بوده، حفاری و پژوهشهای مهمی صورت نگرفته است. نه اراضی بخشهای شمالی، جنوبی و غربی دریاچه اورمیه(اورمو) که جزو قلمرو دولت ماننا بوده مورد بررسی و تحقیق قرار نگرفته، نه آثار مدفون و محل دفن آنها در اراضی هشتری، میانه، زنجان و قزوین آشکار شده، نه ابنیه و عمارات و کاخهای بزرگ سلطنتی در همدان پایتخت دولت ماد مشکوف گردیده، نه جای هفت باروی همدان که هریک بلندتر از قبلی و به هفت رنگ مختلف ملون بوده اند مشخص شده و نه محل نخستین آتشکده زرتشتگری(آتشکده اناهیتا در همدان)که یکی از نیایش گاههای باشکوه و ثروتمند این آیین بود معلوم گشته است. نواحی مورد اشارهو به طور کلی هر نقطه از آزربایجان اثری از تاریخ باستان ما را در سینه خود جای داده است. گیشمن می نویسد
"حتی امروزه سراسر محوطه ایران از نظر تحقیقات باستانشناسی بکر و دست نخورده مانده است"-گیرشمن،ر،ایران از آغاز تا اسلام، ص -12
شهر شیز= گنزک(تخت سلیمان کنونی) که در دوران سلوکیان، اشکانیان، و ساسانیان پایتخت آتروپاتن بوده است، تاریخ تقریباً 2500 ساله آزربایجان کهن را در سینه خود نهفته دارد. از نیایشگاه بزرگ و باشکوه آزرگشنسب که قدیمی ترین دورها در همین شهر وجود داشته تقریباً چیزی جز یک اسم باقی نمانده است. در صورتیکه این محل و جاهایی از این قبیل که ارتباطی نزدیک با تاریخ باستان ما دارند با نظارت هیاتهای علمی مورد حفاری و پژوهشهای باستانشناسانه قرار گیرد و بدینسان نکان مبهم تاریخ ما روشن گردد. حفاریهای علمی در تخت سلیمان که تقریباً 30 سال پیش توسط اروپائیان انجام شد، ناتمام ماند و نتایج حاصله نیز برای ما روشن نیست.
دومین منبع اساسی در بررسی تاریخ آزربایجان کهن کتیبه ها، اسناد و مدارک مکتوب، آرشیوهای دولتی، و کتیبه های پادشاهان است که در نتیجه حفاری های باستانشناسی در قلمرو دولتهای بدست آمده است که در ان دوران با آزربایجان همجوار و دارای  مناسبات سیاسی، اقتصادی و ... با آن بوده اند.
گرچه مطالب این اسناد و مداک دربیان مسائل گاه را افراط و تفریط پیموده و از حقیقت دورافتاده، با منابع دولت و پادشاهی که انها را نقل کرده همسو است، لیکن بواسطه آنها می توان به حقایق تاریخی بسیاری در مورد دولتهای ماننا و ماد دست یافت. مثلاً تاریخ و محل وقوع جنگها، اسامی پیشوایان و فرمانروایان، اسامی و موقعیت برخی شهرها و دژها، نوع شلاح و ساختار  سپاه در آزربایجان آن عهد را با استفاده از این اسناد باز آموخت.
از این نظرعملیات حفاری و پژوهشهای باستانشناسی که در قلمرو دولتهای قدیمی سومر-اکد، بابل، ایلام، مصر، آشور، اورارتو، هخامنشی، ساسانی و نیز درسوریه، فلسطین و دیر نواحی انجام شده و آثار تاریخی بازمانده از آن دولتها، شایان توجه است. تا امروز یکی از منابع اساسی مورد استفاده کسانی کهتاریخ باستان آزربایجان را تحریر کرده اند، همین کتیبه ها، اسناد و مدارک و کتب بوده است و ما نیز بعنوان یک منبع اساسی از آنها بهره جسته ایم.
سومین منبع در شناخت تاریخ باستان ما پژوهشها و تالیفات مورخان قدیم یونانی، رومی، آشوری، ارمنی و مانن آن در مورد حوادث پیش از روزگار خودشان است، مانند اطلاعاتی که هرودت درباره پادشاهان مادی و هخامنشی و جز آن دستع ارائه می دهد. خواه اثر هرودت و خواه آثار دیگر مورخان قدیم گرچه گاهی با افسانه ها در آمیخته و در آنها غرض ورزی و مبالغه در بزرگ یا کوچک نمایی مسائل مشاهده می شود مع هذا از منابع اساسی بشمار می آیند. ترجمه کامل آثار این مورخان به زبان تورکی و قرار دادن آنها در اختیار تاریخ نگارانمان یکی از وظایف مهم ملی است.
یکی از منابع جدید و بسیار مهم در بررسی تاریخ ملی مان، آثار تاریخی دانشمندان تاریخ نگار اروپا، شوروی سابق، امریکا و غیره است که براساس آثار واسناد و مدارک بدست آمده از حفاریها به رشته تحریر در آمده اند. از سده 19 میلادی هیاتهای علمی فرانسوی، آلمانی، انگلیسی، روسی و امریکایی در مراکز تمدنهای قدیم درنقاط مختلف خاور به حفاریی پرداخته، اطلاعات تاریخی گرانبهایی بدست آورده و مسائل مبهم بسیاری را در تاریخ اقوام شرق باستان، از جمله در تاریخ مردم آزربایجان، روشن ساخته اند.
آثار تاریخی ای که مورخان دره اسلامی به رشته تحریر در آورد ه اند نیز تا اندازه ای در شناخت تاریخ آزربایجان باستان سودمند می باشد
امروزه تقریباً از سوی مراکز علمی همه کشورها و ملتهای تورک و کانونهای تورکولوژی حفاری های علمی جالب توجهی در ارتباط با تاریخ عمومی تورک انجام می گیرد و با بررسی و مطالعه بدست آمده از این حفریات رسالات تاریخی مهمی به رشته تحریر در می آید. این آثار تحقیقی بدون تردید تا اندازه ای  با تاریخ آزربایجان باستان مربوط بوده و بر زوایای تاریک آن پرتو می افکند

۷/۰۶/۱۳۸۸

پیشگفتار تاریخ


برای اینکه تصویری از جغرافیای مناصق سکونت و امار قرین به یقین شهروندان تورک زبان ایران بخصوص تورکان آزری در اذهان خوانندگان مجسم شود سطوری از کتاب "بحثی درباره ی زبان آزربایجان" نوشته محمد رضا شعا که در 1326 شمسی نگارش سافته در اینجا نقل می گردد. نوشته های آقای شهار که خود اهل تبریز و تورک است از انجا که از مخالفان زبان تورکی است، بی شک یکی از اولین منابع اطلاعاتی صحیح درباره ی شمار و قلمرو سکونت تورکان ایران است. آقای شعار می نویسد:
با کمال سعه صدر و بدون تجاهل و عناد باید قبول نمود که در تمام سلسله های ایرانی بعد از اسلام تا امروز از طاهریان و صفاریان و ساسانیان و غزنویان و قراختائییان و دیالمه (آل بویه و زیار) خوارزمشاهیان و چنگیزیان و هلاکوئیان و تیموریان و اتابکان فارس و آزربایجان(قراقویونلوها، آغ قویونلوها و اتابکان کرمان فراموش شده.) و صفویه و افشاریه و زندیه و قاجاریه و پهلوی جز سه چهار سلسله مهم بقیه همگی تورک زبان بوده و با اینکه در پیشرفت فرهنگ فارسی و ترویج بازار شعر و ادب و تشویق نویسندگان و علما و احیاء تاریخ باستانی و علوم متداوله عصر همه گونه بذل مساعی نموده اند ولی چون زبان آنان تورکی بوده خواه ناخواه لغتهای تورکی به تعداد معتنابهی در ادبیات فارسی وارد نموده و بعلاوه در قسمت زبان پاره ای از ایالات ایران تغییر لهجه و حتی تغییر زبان توده را من غیرعمد باعث و یا موید بوده اند.
امروز از بیست و دو میلیون جمعیت تقریبی ایران نصف بیشتر آن را به طور حتم ایرانی های تورک زبان تشکیل می دهند. تاثیر عنصر تورک از قرون اولیه بعد از اسلام تاکنون در تمام شئون اجتماعی و فرهنگی ما به اندازه ایست که امروزه گذشته از اینکه تعداد قابل توجهی در تمام کشور چنانکه قبلاً اشاره رفت تورکی حرف می زنند اساساً در ضمن صحبتهای اهالی فارسی زبان و در نوشتجات رسمی و مذهبی واژه های تورکی از مغولی و جغتائی و تاتاری و عثمانی و غیره و غیره دیده و شنیده می شود تا جایی که بعضی از لغت های تورکی را در لهجه تهرانی و شیرازی می شنویم و حال آنکه در آزربایجان آنها را نمی شناسند.
بنابراین این تاثیر زبان در لهجه ایرانیان چنانکه گذشت مخصوص آزربایجان نبوده و تقریبا در تمام و یا اغلب زوایای کشور رخنه کرده کتب معتبر قدیمی بویژه آنهائی که از قرن هفتم به بعد به وسیله دانشمندان ایرانی تالیف شده اند از قبیل دره نادری، تاریخ معجم، عالم آرای عباسی ، کتاب تزجیه الامصار و تزجیه الا عصار(نام صحیح این کتاب تجزیه الا مصار و تزجیه الا عصار)معروف بوصاف، روضه الصفا و ناسخ التواریخ و قریب صد کتاب معتبر علمی ادبی و تاریخی دیگر حاوی لغتهای خالص و مطلق تورکی می باشند که امروزه اسباب اعجاب و عبرت ناظرین است"(شعار، محمد رضا، درباره آزربایجان، صص 39-40)   
مولف سپس نمونه ایی از این واژه های قدیمی و خالص تورکی استفاده شده در متون فارسی را ارائه داده و پی نویس زیر را ضمیمه ی سخنان خود کرده است:
گذشته بر آزربایجان شرقی و غربی که تقریباً آبادترین و پرجمعیت ترین استانهای ایرانند و گذشته از شهرستانها و بخشهای واقعه در دشت گرگان از گمش تپه و گنبد قابوس و امچلی و حاجیلر و رامیان و تمام اهالی پنج شهر پرجمعیت خمسه، زنجان و ابهر و خرم دره، طارم، در نقاط مشروحه پایین نیز تکلم عادی اهالی متاسفانه به تورکی است. قسمتی از اراک و توابع از قبیل بلوک، شرابند، بزچلو و بعضی از قراء کمره از توابع خمین، بیشتر شهر های گیلان و مازندران از بهشر و چالوس و شاهی و بندر پهلوی و آستارا، قسمتی از شهر مشهد و سایر شهرستانهاس خراسان از در بجنورد و در جز و غیره و توابع مضافات آنها قسمتی از همدان و تمام اطراف آن بجز سه قصبه مراد پیک و مریانه و حصار پیازکارها حومه اصفهان و اطراف یزد و شهر ها و بخشهای قشقایی نشین فارس و قسمت عمده توابع تهران از شهریار و غار و کرج و لواسانات تمام دهات و بخشهای واقعه بین همدان و قزوین و کلیه بخشهای اطارف قزوین، حومه قم و ولایات ساوه و زرند و کهک تا حدود قم و کلخوران و فراهان"( شعار، محمد رضا، درباره آزربایجان، صص 39-40) 
از دیرباز در ایران علاوه بر فارس ها تورکان آزری اقوام بلوچ، عرب، تورکمن، گیلک و لر و... نیز سکونت داشته اند. ایران از دیرباز سرزمینی کثیرالمله بوده است. لیکن این وجه غیر قابل انکار در دوران پهلوی، با تلقین امپریالیزم انگلیس مورد انکار قرار گرفت و برخی تئوری پردازان شروع به بیگانه، موقت و از میان رفتنی قلمداد نمودن زبان سایر اقوام غیر فارس ایران کردند. به نظرسید احمد کسروی زبان مردم آزربایجان تا زمان هجوم مغولان "آزری" که به زعم وی دارای ریشه فارسی است، بوده و در دوران متاخرتر به تورکی تبدیل شده است. بهمین دلیل نیز این زبان باید از بین برود بعدها شاگردان وی پارا فراتر نهاده مدعی شدند که غالب اهالی آزربایجان تا قرن 17 م. فراس زبان بوده اند و زبان تورکی پس از این زمان در آنجا انتشار یافته است