۱/۲۴/۱۳۹۰

قسمتی از تاریخ پارسیان

قسمتی از تاریخی پارسیان
نویسنده مقاله فوق: Hasan Isbalanli
هدف از این نوشته توهین به هیچ گروه اتنیکی نیست. اینها تنها گوشه ای بسیار اندک از تاریخ است. متاسفانه طی هشتاد سال اخیر حکومت های حاکم سعی در جعل و وارونه نشان دادن این حقایق داشته اند. در عوض هر جا توانسته اند از ترک و عرب ستیزی در مقیاس وسیع حتی در کتابهای درسی بهره جسته اند.
 چنگیزخانِ بقول جوینی"جهانگشا" و خون ریزدرمیدان جنگ، نخستین کسی است درتاریخ که شکنجه را ممنوع ساخت! ولی درمقابل مغولها، پارس ها دردوره هخامنشیان کاشفِ زجرکش کردن، با شکنجۀ جانکاهِ "استوانه خاکستر" بودند: (خلاصه تاریخ کتزیاس صفحه: 95، 99، 100...، ترجمۀ فارسی-کامیاب خلیلی-نشر کارنگ1380 ) به روایت او سنگسارکردن(ص:93)،خوراندن اجباری خون گاونرجهت کشتن برادر(ص:44)، زنده زنده دفن کردن(ص:104 و88)، دفن درتابوت چوبی(ص: 74)،ازگرسنگی و تشنگی کشتن(ص: 35) ،چشم درآوردن و پوست کندن(ص:35)،به صلیب کشیدن(ص:82) وسر بریدن وسپس مصلوب کردن(ص:110)، که ابتکارداریوشیِ "دارزدن" همراه با، برروی نیزه نشاندن هم هست(ترجمهکتیبه بیستون:ای.م.اُرانسکی،فقه اللغه ایرانی ص:108 - ترجمه کریم کشاورز-انتشارات پیام 1358)، مُثله کردن(ص:108و110)،سربریدن(ص:50)، نمایشِ: گردن زدن چهل نفر با هم(ص:54)،قطعه قطعه کردن(ص: 104) ، زبان را ازریشه کندن وکشتن(ص:106)،که ارث وعادت پدری و اجدادی است : داریوش اول درکتیبه بیستون : دِ.بِ.- ستون دوم - بند 13و14- صفحه 51 ترجمه فارسی "نورمن شارپ" میفرماید: "فَرَوَرتیش گرفته شده،بسوی من آورده شد.من هم بینی،هم گوش،هم زبان اورا بریدم ویک چشم او را از حدقه درآوردم...". مسموم کردن با زهرو کشتنِ همراه با شکنجه تمام خواجه سرایان(اخته شدگان) بیگناه(ص:114)، این قصه درروایات هرُودُت و.. سرِدرازدارد وهمین مقدارش کافی است.
اگر توحش امپراتوران آشوردرجنگ (مثلاسورگون دوم، آسورنصیربال، آسوربانیپال) را با ازآن هخامنشی (کورش، داریوش، خشایارشا) مقایسه کنید، باجی به هم نمی دهند! کورش کبیرکه دروغ- سازان حرفه ای ورنگ رزان تاریخ، مدعی صدوراعلامیه حقوق بشرازطرف اوهستند!(...حقوق بشر تنها متعلق به عصرسرمایه داری صنعتی است و پیش ازآن موضوعیت نداشت!)، یکجاهمه اهالی شهری درکشوربابِل بنام "اُپیس" را، پیش ازتصرف پایتخت آن کشورکه باز"بابِل" نام داشت، برای اِعمال ترس ازپیرزن وپیرمردگرفته تا بچه های شیرخوارش را قتل عام فرمود! همولابُد بنام حقوق بشرمیخواست کروزوس شاه لیدی(کشورسارد) را زنده زنده بسوراند! وپسراورا هم درمقابل چشمان پدرومادرش بقتل رسانید ومادرپسر، یعنی ملکه لیدی خود را ازحصاربزیرانداخته خودکشی کرد!(ص:33). بریدن سرپسراسیر"تومریس" ملکه ماساژتها هم لابُد چشمه دیگری ازحقوق بشروتمدن ما، درمقابل توحش دیگران است! که بنوشته"هرودت"کورش درحمله انتقامی تومریس (مادر) کشته میشود(529 ق.م.). تومریس دستورداد سرمرده اورا بریده و درطشت خون انداختند و آنگاه چنین گفت:" خونخوار، درزندگی ازخون خوردن سیرنشدی، بخورشاید بعدازمرگت سیرشَوی"،با چنین مرگی پیدا کنید که مقبرۀ پاسارگاد با استیل یونانی پس ازاسکندر(330 ق.م) ازآن کیست؟ اگر به شرح جنایات داریوش تنها بنا به نوشته خود اودرکتیبه بیستون و جنایات پسرش خشایارشا بنا به کتیبه ها یش وآدمکشی های ملکه های هخامنشی، بنا به نوشته های مورخین یونانی و نیزاشارات فلاسفه ای چون افلاطون (کتاب قوانین) وارسطو(سیاست)، بپردازم مطلب خیلی طولانی میشود. تاریخ، آتش زدن آتن مرکز فلسفی و فرهنگی یونان وغارت معبد مشهور"دِلف" ضمنِ اهانت به آپولون، ونیز به آتش کشیدن بابِل، عروس شهرهای عصرباستان و همچنین تخریب معبدهای دیگر ادیان :(کتیبه -ایکس ، پی اِچ- مشهور به ضد دیو- بند پنجم صفحه 121 ترجمه فارسی "نورمن شارپ") را، ازافتخارات خشایارشا میشمرد!که ادامۀ روش و سنت پدرش داریوش بود(کتزیاس صفحه :57 و59 و هرودت کتاب ششم بند های 94-102). از قتل عام بلوچها، دیلمی ها وگیلانی ها،(هندی ها و آلانی ها ) ، کردها، جهرمی ها و ترکان وبوسیله اردشیر بابکان وانوشیروان دادگروبهرام چوبینه، بروایت شاهنامه فردوسی درمیگذرم، چونکه اسطوره هایش بجای خود، که حتی اکثرادعاهای مربوط به تاریخ شاهنامه اعتبار وسندیتی ندارد. اما بیست و شش روزشکنجه مانی و کشتن او بوسیله بهرام اول ساسانی و مانوی کُشی و مسیحی کُشی مداوم (جزنسطوریان) درعهد ساسانیان و رد کردن طناب ازشانه عربها البته بعدازشکستن وجدا کردن استخوانهای کتف شان، و ملقب شدن شاپوردوم به لقب افتخارآفرین ذوالاکتاف-ی(صاحب شانه ها) و بالاخره مَزدکی کُشی نوشیروان و فرمان قتل عام حبشیان دریمن ودستوردریدن شکم زنان باردارازحبشیان، جزو تاریخ است، واشارتی خیلی کوتاه از توحش متمدنانه خودیها است
پارسیان امردبازی را از یونانیان آموخته اند (هرودوت)
پارسیان گاو نر را، به واسطة قوة بارور كردن فراوانی كه داشت، احترام می كردند، و برای ماده گاو دعاها و قربانیهای خاص داشتند .(ویل دورانت)
چو ن فرزندان به سن رشد می رسیدند، پدرانشان اسباب كار زناشویی ایشان را فراهم می ساختند . دامنة انتخاب همسر وسیع بود، زیرا چنانكه روایت شده ازدواج میان خواهر و برادر، پدر و دختر، و مادر و پسر معمول بوده است ..(ویل دورانت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر